سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توبه ؟!

شعوانه نام زنی است که آواز خوش و طرب انگیزی داشت و در بصره مجلس فسق و فجوری بر پا نمی‏شد مگر آن زن در آن مجلس حضور داشت و تدریجاً ازاین راه ثروتی به دست آورده و کنیزکانی خریده بود و از آن‏ها نیز برای همین منظور استفاده می‏کرد. روزی با جمعی از کنیزکانش از کوچه‏ای می‏گذشت که از خانه‏ای صدای خروشی شنید، یکی از کنیزکان را فرستاد تا خبری بیاورد، کنیزک رفت و بازنگشت، دیگری را فرستاد، او نیز بازنگشت، سومی را فرستاد، کنیزک رفت و برگشت و بدو گفت: این خروش گنه کاران و عاصیان است. شعوانه با شنیدن این حرف به درون خانه رفت، واعظی را دید در آن جا نشسته و جمعی دور او را گرفته‏اند و آن واعظ آنان را موعظه می‏کند، شعوانه وقتی وارد شد واعظ این آیه را می‏خواند: "بل کذّبوا بالساعة و اعتدنا لمن کذّب بالساعة سعیراً اذا رأتهم من مکان بعید سمعوا لها تغیظاً و زفیراً و اذا القوا منها مکاناً ضیقاً مقرنین دعوا هنا لک ثبورا ً؛ (1) آنان روز رستاخیز را دروغ می‏شمارند و ما برای آن که قیامت را دروغ می‏شمارند آتشی افروزان آماده کردیم که چون از مکانی دور آنان را ببینند خروش و غرّش آن را بشنوند و چون دست بسته به تنگنای آن درافتند در آن جا آرزوی هلاکت کنند.

وقتی شعوانه این آیات را شنید دگرگون شد و رو به واعظ کرده و گفت: اگر من توبه کنم خدایم می‏آمرزد؟ واعظ گفت: آری اگر توبه کنی، خدا ترا می‏آمرزد، اگر چه گناهت همانند گناه شعوانه باشد. زن گفت: ای شیخ شعوانه منم که دیگر گناه نخواهم کرد. واعظ بار دیگر او را وادار به توبه و امیدوار به کرم خدا کرد.

شعوانه از آن جا بیرون آمد و بندگان و کنیزان خود را آزاد کرد و به تلافی اعمال گذشته سخت به عبادت مشغول شد تا جایی که بدنش لاغر و ضعیف گشت. روزی در بدن خود نگریست و گفت: آه دردنیا به این نحو گداخته شدم نمی‏دانم در آخرت حالم چگونه است؟(2) دنباله کارش به جایی رسید که زاهدان و عابدان در مجلس وعظ شعرانه حاضر می‏شدند و در حال وعظ بسیار می‏گریست و حاضران با او می‏گریستند، روزی به او گفتند: می‏ترسیم که از شدت گریه نابینا شوی؟ در پاسخ گفت: کور شدن در دنیا بهتر از کوری در آخرت است.(3)

 

توبه‌ واقعی آن است که علاوه بر اعتراف به جهل و ندامت و تنفّر قلبی، با عمل نیکو و صالح، کاستی هایی را که دارد، جبران کند.

قرآن می فرماید: "اما پروردگارت نسبت به آن هاکه از روی جهل اعمال بد انجام داده اند، سپس توبه کردند و در مقام جبران بر آمدند، پروردگار تو بعد از آن، آمرزنده و مهربان است".

قابل توجه این که اولاً [آیه شریفه] علّت ارتکاب گناه را جهالت می شمرد، چرا که جهل عامل اصلی بسیاری از گناهان است و این گونه افرادند که پس از آگاهی به راه حق باز می گردند، نه آن ها که آگاهانه و از روی استکبار و غرور یا تعصّب و لجاجت و مانند آن راه علط را می پیمایند.

ثانیاً: مسئله توبه را به توبه قلبی و ندامت درونی محدود نمی کند، بلکه روی اثر عملی آن تأکید کرده و اصلاح و جبران را مکمّل توبه می شمارد تا این فکر غلط را از مغز خود بیرون کنیم که هزاران گناه را با جمله "استغفرالله" می توان جبران کرد.

باید عملاً خطاها جبران گردد و قسمت هایی که از روح انسان و یا جامعه بر اثر گناه آسیب یافته، اصلاح و مرمّت شود.

ثالثاً: با جمله‌" إنّ ربّک مِن بعدها لغفورٌ رحیم" تأکید می کند که مشمول آمرزش و رحمت الهی شدن تنها بعد از توبه و اصلاح امکان پذیر است. به عبارت دیگر این واقعیت که پذیرش توبه حتماً بعد از ندامت و جبران و اصلاح است، بیان شده است، تا آلودگانی که پشت سر هم گناه می کنند و می گویند ما به لطف خدا و غفران و رحمتش امیدواریم، این فکر نادرست را از سر به در کنند.(4)

خداوند می فرماید: "پس هر که بعد از ستمی (گناهی) که کرده توبه کند و کار خودر ا اصلاح نماید، از آن پس خداوند او را خواهد بخشید که خدا بخشنده و مهربان است".(5)

توبه ای واقعی و قبول است که علاوه بر پشیمانی قلبی،‌ عمل صالح و اصلاح امور همراهش باشد.

امیرمؤمنان(ع) می فرماید:‌ "توبه (بازگشت به خدا) به دل پشیمان شدن و به زبان آمرزش خواستن و به اندام ترک نمودن و نیّت قلبی بر عدم بازگشت به کار سابق است".(6)

1. (25) آیه 13 و 12 و 10.

2. معراج السعادة، نراقی، ص 534.

3. کیفر گناه، ص 37، به نقل از ریاحین الشیعه، ج 4، ص 364.

4. تفسر نمونه، ج 11، ص 445، با تلخیص.

5. مانده (5) آیة 39.

6. صادق احسان بخش آثار الصادقین، ج 2، ص 171، حدیث 46 به نقل ازغررالحکم، ج 1، ص 93.